تا کنون ایشان را ندیده بودم، به محض ورود به اتاقش ، مجذوب صورت نورانی اش شدم، بعد از نشستن و معرفی کردن خودم، برایم چای آورد.
آن لحظه از خود بی خود شدم، حس عجیبی داشتم.

علاوه بر اینکه روحیه معنویش مرا مجذوب خود کند، مجذوب قفسه های کتاب شدم که اطراف اتاقش فرا گرفته بود.

همه ی حالاتش را به خوبی یادم است، حرف زدنش، خندیدنش، گریه هایش، حتی گفتن بسم الله قبل از چای خوردن.
گاهی از خدا می‌گفتند و گاهی از اهل بیت ، گاهی لبخند می‌زد و گاهی اشک می‌ریخت.
به خوبی می‌توان حس کرد که تمام کلماتش برخواسته از حقیقتی بود که آن را درک کرده بود
داستان خودش را برای من تعریف کردند:
طریقت و عرفان را از امام رضا(علیه السلام) خواستم تا اینکه حضرت، شاگرد شیخ رجبعلی خیاط را در راه من قرار داد.
ایشان به من توصیه کردند که همین الان که به دیدار حضرت می‌روی، عرفان و طریقت را از خود حضرت بخواه.
گفتند که امام رضا(علیه السلام) کریم است و کریم نگاه نمی‌کند به شخص، از آن جهت که گنهکار است، کریم نگاه می‌کند به اینکه شخص، چه چیزی را طلب می‌کند. ولی طالب باید از سر صدق وارد شود و هر آنچه را که به زبان می‌آورد، همان را ، در دل طالب باشد.

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست.

پ ن: میلاد با سعادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک.


#خانه_دوست #خانه+دوست #استاد_عرفان #استاد+عرفان #رجبعلی+خیاط #شیخ+رجبعلی+خیاط 


مشخصات

آخرین جستجو ها